وبلاگ رسمی محمدرضا شیخ بهائی

مشاور و متخصص فناوری اطلاعات ، تجارت الکترونیکی ، هوش تجاری و مدیریت دانش

محمدرضا شیخ بهائی متولد 16 آبان 1366 اصفهان، دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی فناوری اطلاعات گرایش تجارت الکترونیکی دانشگاه قم. سخنران ، مشاور و متخصص فناوری اطلاعات،تجارت الکترونیکی، بازاریابی الکترونیکی، هوش تجاری و مدیریت دانش.

آخرین مطالب
تالیفات



مدیریت مالی (بخش 2 - مدل ها و انواع تصمیم گیری در شرایط اطمینان و عدم قطعیت)

محمدرضا شیخ بهائی | يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ

گام های اصلی در تحلیل تصمیم گیری : 
  • شناسایی و تعریف مسئله
  • جستجو برای یافتن راه حل های احتمالی
  • بررسی نمودن عواقب ناشی از هر راه حل
  • انتخاب یکی از مدل های تصمیم گیری 
  • بکاربردن یکی از مدل های تصمیم گیری و اتخاذ تصمیم .

برخی دیگر از دانشمندان مرحله ششمی را نیز به این گام ها اضافه نموده اند که همانا پیگیری بازخوردهای ناشی از نتایج تصمیم می باشد.  
انواع تصمیم گیری بر مبنای اطلاعات موجود :
تصمیم گیری در شرایط اطمینان : این نوع تصمیم گیری برای زمانی است که کلیه متغیرهای موثر موجود در آن ، ثابت فرض شوند. به بیان دیگر تصمیم گیرنده نتیجه تصمیم  را می داند .  مدلسازی برای این شرائط از تصمیم گیری بیشتر بر اساس مدلهای ریاضی و مشخص مانند تجزیه و تحلیل هزینه ، منفعت ، مدلهای کلاسیک بهینه سازی ، کنترل موجودی  ، مدل جایگزینی ، تخصیص کار ، برنامه ریزی خطی  و مواردی از برنامه ریزی پویا  است .
تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان : این بخش خود به دو حالت تصمیم گیری در حالت عدم اطمینان کامل و تصمیم گیری در شرایط ریسک  تقسیم میگردد ، من نیز در این مقاله تمرکز خود را بر این دو بخش گذاشته و به صورت کامل به تشریح آنها میپردازم .
تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان کامل برای زمانی است که مشکل موجود شامل تعدادی از متغیرهای غیرقابل کنترل نیز می شود ، لیکن اطلاعاتی از گذشته به منظور پیش بینی برای این متغیرها در دسترس نبوده و از اینرو محاسبه احتمال وقوع برای آنها ممکن نیست . مدلسازی برای این نوع تصمیم گیری اکثرا توسط ماتریس تصمیم گیری خواهد بود. دراین حالت همچنین تصمیم گیر به روش های شهودی و یا خلاق نیز مراجعه می نماید . خلاقیت خود عاملی برای شناخت بیشتر مسئله است و همچنین شناسایی جایگزینها (آلترناتیوها) است .
تصمیم گیری در شرایط ریسک برای زمانی است که مشکل موجود شامل تعدادی متغیرهای غیر قابل کنترل نیز می شود، لیکن اطلاعات از گذشته در مورد وقوع آنها در دسترس است و بنابراین محاسبه احتمال وقوع برای آنها ممکن خواهد بود. بعنوان مثال، طراحی سناریوهای حمله در دوران جنگ یک تصمیم گیری همراه ریسک است ، هرچند که یک فرمانده سعی می نماید که اکثر اطلاعات راجع به دشمن را قبلا تهیه نماید . مدلهای مورد استفاده برای این شرایط از تصمیم گیری ممکن است از انواع مدلهای ریاضی و احتمالی باشند. کلیه مدلهای ریاضی را می توان در چارچوب علم تحقیق در عملیات معرفی نمود که که علاوه بر مدلهای مطرح در مورد تصمیم گیری در شرایط اطمینان ، از مدلهای احتمالی مانند ارزش مورد انتظار ، برنامه ریزی خطی ، آنالیز سربه سر ، بازگشت سرمایه ، تحلیل بیز  ، منحنی توزیع ، مدل صف  ، تجزیه و تحلیل بر اساس زنجیره مارکوف و تصمیم گیری شاخه ای  ، تئوری بازیها و تئوری صف  استفاده می شود.
حال به تشریح کامل تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان و سپس تصمیم گیری در شرایط ریسک می پردازیم .
تصمیم گیری تحت عدم اطمینان ( عدم قطعیت ) :
آشنائی و تسلط بر "علم و هنر تصمیم گیری" از جمله پیش نیازهای بسیارمهم مطالعات و تحقیقات اثر بخش است. بی تردید هدف نهائی از انجام چنین تحقیقاتی رسیدن به درکی عمیق تر و بهتر برای تطبیق اقدام ها با یکدیگر و حتی تطبیق اقدام ها با "عدم اقدام" است. اقدام هائی که نهایتا در قالب برنامه ها و طرح های مشخص و منسجم تدوین و پیاده می شوند اصولا باید بر پایه یک روش نظام مند ، علمی و معتبر شناسائی ، ارزیابی و انتخاب شوند . اگرچه گاهی اوقات در کنار اصطلاحات و مفاهیمی مانند تصمیم گیری و برنامه ریزی ، قید هائی مانند " تحت شرایط عدم قطعیت" اضافه می شوند اما باید اذعان کرد که تصمیم گیری و برنامه ریزی در محیط های سرشار از آرامش، سکون، و قطعیت کامل، اگر نگوئیم کاملا بی معنی، مطمئنا غیر واقع بینانه است.
عدم اطمینان نقطه مقابل اطمینان است ، دو نوع اصلی عدم اطمینان وجود دارد که در ذیل به بررسی آن ها می پردازیم :

  • عدم اطمینانی که حاصل شانس است مثل پرتاب سکه
  • عدم اطمینانی که ناشی از شرایط یک مشکل و قضاوت در مورد آن است.

وقتی که از عدم اطمینان در تصمیمات استراتژیک سخن به میان می آید ، منظور نوع دوم آن است.
سازمان هایی که دارای فعالیت های ساده ای هستند در عملکرد خود نسبت به متهورانی که به حوادث نامطمئن آینده چشم دوخته اند، موفق ترند. در سطح استراتژیک در سازمانهای بزرگ قسمت عمده ای از تصمیمات مربوط به حوادث منحصر به فرد ، غیر تکراری و غیرقابل برنامه ریزی است . تصمیم گیری نیز در یک محیط پیچیده اقتصادی و اجتماعی واقع خواهد شد که مشخص کردن نتایج احتمالی تصمیم بسیار سخت و امکان ناپذیر خواهد بود . بنابراین همه تصمیمات در اینگونه سازمان ها ذهنی هستند ؛ بدین معنا که به ذهنیت افراد تصمیم گیرنده در شرایط تصمیم بستگی دارند .
از سوی دیگر اکثر مسائل و چالش هائی که فراروی تصمیم گیران و برنامه ریزان قرار می گیرد ماهیتی چند هدفی دارند که این خود بر دشواری های تحلیلی می افزاید . در واقع بسیاری از ساده سازی های گذشته مثلا به این صورت بوده است که که در یک تصمیم مشخص فقط کمینه یا بیشنه سازی هزینه یا سود مهم است ، امروزه قابل قبول نبوده و ضروری است که برای مواجهه هر چه بیشتر با شرایط واقعی از روش ها و رویکردهای توسعه یافته تر بهره برد . این روش ها نگاهی جامع تر به موضوعاتی مانند تعدد آینده ها ، تعدد اهداف ، تغییر طرز تلقی نسبت به ریسک ، و از همه مهم تر موازنه های اجتناب ناپذیر دارند.
 اکثر مدیران، فرماندهان ، مهندسان ، و برنامه ریزان با چارچوب کلی تصمیم گیری به خوبی آشنا هستند . همانطور  که می دانیم نخست مجموعه ای متناهی از سیاست ها ، راهکارها ، یا گزینه ها تهیه می شود .البته چنین رویکردی یعنی  شناسائی گزینه ها پیش از تبیین ارزش ها در "تفکر ارزشی" کاملا نقد شده و کاستی های آن از لحاظ سرکوب خلاقیت و عدم شناسائی فرصت های تصمیم برجسته می شوند.
 از طرف دیگر تلاش می شود که از طریق کاربرد روش ها و تکنیک های مختلف آینده پژوهی یک مجموعه متناهی از "وضعیت های آینده" به دست آید . سپس مقادیر بدست آمده  بر اساس یک "نظام ارزشی" تعیین می شوند. یعنی مشخص می شود که اگر یک سیاست، راهکار، یا گزینه خاص انتخاب شود و یک آینده خاص اتفاق بیافتد درجه مطلوبیت یا ارزش از صد درصد چقدر خواهد بود . اگر فقط بحث پول مطرح باشد میزان خالص سود یا ضرر در نظر اکثریت میزان مطلوبیت یا ارزش را به خوبی نشان می دهد . اما از آنجا که فرد به جای "یک آینده محتمل" با طیفی از "آینده های باورکردنی" مواجه می شود "عدم قطعیت" بر مساله سایه می اندازد .
اگر بتوان برای تک تک آینده ها یک احتمال منطقی و معقول برآورد کرد آنگاه انتخاب از بین مجموعه سیاست ها یا راهکارها سر راست می شود. در هر مورد مطلوبیت یا ارزش هر وضعیت آینده در احتمالش ضرب شده و مجموع حساب می شود. آنچه که به دست می آید مطلوبیت یا ارزش مورد انتظار هر سیاست یا راهکار است. تصمیم گیرنده کافی است که در بین آنها بیشترین را انتخاب کرده و از انتخاب منطقی خود راضی بوده و از آن دفاع کند.
به طور کلی، ارکان اساسی و متغیرهای کلیدی تعریف کننده یک فضای تصمیم عبارتند از:
مجموعه ای از سیاست ها ، راهکارها ، اقدام ها یا گزینه ها که تصمیم گیر و برنامه ریز باید از بین آنها انتخاب کند. 
مجموعه ای از وضعیت های آینده که رخداد آنها باور کردنی است. 
ترکیب های مختلف شامل تک تک وضعیت های آینده با تک تک سیاست هاست. این ترکیب ها معرف و مولد سناریو های بدیل هستند. 
توزیع احتمال بر روی وضعیت های آینده باورکردنی که بر اساس تحلیل اطلاعات و نظرخواهی از خبرگان تعیین می شود از دیگر ارکان 
اساسی در تعریف فضای تصمیم می باشد .
اهداف، معیارها، طرز تلقی درباره ریسک ، ترجیحات پایه ، و موازنه های ارزشی که اساس نظام ارزشی را تشکیل می دهند. این نظام
 ارزشی چند معیاره یا چند هدفی میزان مطلوبیت یا ارزش پیامدهای اجرای هر سیاست را در هر وضعیت آینده تعیین می کند. 
یک معیار ، هنجاری برای تطبیق و ارزیابی سیاست ها و راهکارها و نهایتا انتخاب از بین آنها می باشد .
در هر تصمیم گیری هوشمندانه ای باید با تمرکز بر ارکان فوق ، مبنائی منطقی و عقلانی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری و نهایتا تدوین و اجرای اقدام ها و برنامه ها فراهم شود. روشن است که هیچ تضمینی برای دسترسی به اطلاعات کامل درباره این متغیرهای کلیدی در تصمیم های مهمی که فراروی برنامه ریزان قرار می گیرد وجود ندارد و بنابراین شناخت و آگاهی کامل و کافی از این متغیرهای کلیدی در دنیای واقعی بسیار دشوار است. به هر حال باید به کمک روش ها و ابزارهای موجود به درکی عمیق و جامع از تک تک این متغیرهای دست یافت. 
هر چقدر اطلاعات درباره فضای تصمیم کمتر باشد عدم قطعیت ها نیز بیشتر و عمیق تر می شود. مثلا اگر عملا هیچ برآوردی درباره توزیع احتمال بر روی وضعیت های آینده میسر نباشد تصمیم گیری در شرایط "عدم قطعیت عمیق" (Deep Uncertainty) مطرح می شود.  در اصل توزیع احتمال وضعیت های آینده، ازمحاسبات حذف می شود .
به طور کلی "عدم قطعیت عمیق" زمانی وجود دارد که تحلیل گران موارد زیر را نمی دانند یا نمی توانند درباره آنها به توافق برسند:

  1. مدل های مناسب برای نشان دادن چگونگی تولید مجموعه وضعیت های آینده ، مجموعه سیاست ها ، و روابط بین آنها
  2. توزیع های احتمال 
  3. نظام ارزشی

 باید بدانیم حتی اگر درجه های مطلوبیت یا ارزش، مجموعه وضعیت های آینده، و همچنین مجموعه سیاست ها و پیامدهای ترکیب اینها کاملا روشن و متناهی باشند ، اما به خاطر نداشتن توزیع احتمالات، محاسبه مطلوبیت یا ارزش مورد انتظار بهینه میسر نیست. تصمیم گیرنده به ناچار باید در جست و جوی معیاری جدید باشد که نهایتا بتواند از انتخاب خود دفاع کند.
بعضی از این معیارها عبارتند از:
Max-Best: یعنی فرد در هر مورد بیشترین f را پیدا کند. وقتی به ازای هر سیاست یا راهکار بیشترین f مشخص شد نهایتا موردی انتخاب می شود که در بین بیشترین ها بیشترین باشد. این در واقع معیاری است که افراد ریسک پذیر به آن گرایش زیادی دارند.

Satisficing: یعنی فرد یک سطح تراز تعریف کند. این سطح به عنوان کف مطلوبیت شناخته می شود. سپس در هر مورد تعداد مواردی که مساوی یا بیشتر از این کف مطلوبیت هستند شمارش می شوند. وقتی به ازای هر سیاست یا راهکار این تعداد مشخص شد نهایتا موردی انتخاب می شود که بیشترین تعداد را داشته باشد. این معیاری است که اکثر انسان های موفق و البته محافظه کار هنگام مواجهه با عدم قطعیت عمیق از آن استفاده می کنند و در واقع نشان دهنده ترکیب "رضایت و کفایت" است.

Absolute Regret: یعنی فرد پیش خود فکر کند که بعدا در آینده چقدر افسوس می خورد. مثلا فرض می کنیم X بیشترین مطلوبیت یا ارزش ممکن با سیاست یا راهکار Lj متناظر باشد. اما اگر فرد Li را انتخاب کرده باشد و وضعیت آینده X اتفاق نیفتد افسوس می خورد که ای کاش Lj را انتخاب می کرد. در نتیجه تفاوت بین مطلوبیت یا ارزش سیاست یا راهکار منتخب با بیشترین حالت ممکن ، تاسف مطلق را نشان می دهد. برای نمایش میزان تاسف از ماتریس تاسف استفاده می گردد که برای تشکیل ماتریس تاسف های مطلق کافی است که در هر ستون بیشترین مورد مشخص شود و به آن صفر نسبت داده شود و سپس در درایه های بالا و پائین آن تفاوت ها یادداشت شود. آنگاه می توان به ازای هر سیاست یا راهکار مشخص (‌یعنی در هر سطر) بیشترین تاسف مطلق را بر روی مجموعه وضعیت های آینده پیدا کرد. نهایتا موردی انتخاب می شود که در بین بیشترین تاسف های مطلق، تاسف کمتری از بقیه داشته باشد.

Relative Regret: منطق حکم می کند وقتی شما در معامله ای که حداکثر سود آن 10۰ میلیون تومان است یک میلیون تومان ضرر می کنید کمتر افسوس می خورید تا زمانی که در معامله ای که حداکثر سود آن دو میلیون تومان است همان مقدار یک میلیون تومان ضرر می کنید. روشن است که در هر دو حالت تاسف مطلق یکسان است اما مهم این است که بدانیم این تاسف نسبت به چه مقدار پایه ای محاسبه شده است. بنابراین باید پس از محاسبه تفاوت ها، آنها بر بیشترین مقدار ممکن تقسیم شوند تا نشانگر این واقعیت ساده باشند که تاسف نسبی قوی تر از تاسف مطلق است. وقتی به ازای هر سیاست یا راهکار مشخص بیشترین تاسف نسبی به دست آمد مشابه حالت قبلی موردی انتخاب می شود که در بین بیشترین تاسف های نسبی، تاسف نسبی کمتری از بقیه داشته باشد.

Satisficing Relative Regret: این معیار که در واقع ترکیبی است از معیار دوم با معیار قبلی تلاش می کند که فضای تصمیم فرد را به اصطلاح جارو کند و کانون توجه و بنابراین انتخاب را فقط معطوف به بیشترین تاسف های نسبی نکند. همانطور که در معیار Satisficing یک سطح تراز تعریف می شود در اینجا نیز برای تاسف نسبی یک سطح تراز تعریف می شود. این سطح در واقع یک سقف برای تاسف نسبی است. در هر سطر تعداد موارد تاسف های نسبی که مساوی یا کمتر از این سقف هستند شمارش می شوند. وقتی به ازای هر سیاست یا راهکار این تعداد مشخص شد نهایتا موردی انتخاب می شود که بیشترین تعداد را داشته باشد. یا بر عکس، در هر سطر تعداد مواردی که مساوی یا بیشتر از این سقف هستند شمارش می شوند. وقتی به ازای هر سیاست یا راهکار این تعداد مشخص شد نهایتا موردی انتخاب می شود که کمترین تعداد را داشته باشد.

در بین معیارهای بالا، آخرین معیار یعنی SRR به پابرجائی تصمیم کمک بیشتری می کند و البته فرد را از پذیرش ریسک زیاد برای رسیدن به بهترین منافع ممکن باز می دارد. ولی در صورت کاربرد این معیار خاص می توان امیدوار بود که "صرف نظر از اینکه کدام یک از وضعیت های آینده رخ خواهند داد تاسف نسبی از حد مشخصی بیشتر نخواهد شد."

اگر نتوان مجموعه وضعیت های آینده یا مجموعه سیاست ها را روشن ساخت و مرز های آنها را تعیین کرد آنگاه پیدا کردن یک معیار مناسب برای تصمیم گیری دشوار تر و عدم قطعیت عمیق تر می شود. یکی از چالش های برنامه ریزی برای افق های درازمدت نیز ندانستن مجموعه وضعیت های آینده است. همچنین اگر فرد یا گروه تصمیم گیرنده مجموعه همه سیاست ها ، راهکارها ، یا گزینه ها را پیشاپیش نداند آنگاه نمی تواند تاسف های نسبی خود را تعیین کند . البته گذشت زمان و همچنین امکان مواجهه با سیاست یا راهکار جدید خوبی که قبلا آن را نمی دانسته است از یک سو و امکان مواجهه با یک وضعیت آینده شگفتی ساز از سوی دیگر به هر حال این تاسف نسبی را تعیین خواهد کرد.

 

منابع و مآخذ :
تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت عمیق نوشته لوئیس کارول استاد ریاضیات دانشگاه آکسفورد (مقاله)
مدخلی بر علوم تصمیم گیری نوشته دکتر عباس ملکی عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف (مقاله)
ریسک و بازده مورد انتظار ، مترجم مهدی پاکدامن ، استاد : دکتر غضنفری (مقاله)
بازده و ریسک نوشته دکتر رضا تهرانی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران (کتاب مدیریت مالی)
بودجه بندی سرمایه در وضعیت های نامطمئن مترجم دکتر علی جهانخانی و دکتر علی پارسائیان (کتاب مدیریت مالی)
مدل قیمت گذاری دارائی های سرمایه ای CAPM و مدل APT نوشته دکتر اکبر زواری رضائی (مقاله)