وبلاگ رسمی محمدرضا شیخ بهائی

مشاور و متخصص فناوری اطلاعات ، تجارت الکترونیکی ، هوش تجاری و مدیریت دانش

محمدرضا شیخ بهائی متولد 16 آبان 1366 اصفهان، دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی فناوری اطلاعات گرایش تجارت الکترونیکی دانشگاه قم. سخنران ، مشاور و متخصص فناوری اطلاعات،تجارت الکترونیکی، بازاریابی الکترونیکی، هوش تجاری و مدیریت دانش.

آخرین مطالب
تالیفات



کافه دانش (بررسی انواع مدل های مدیریت دانش : قسمت دوم)

محمدرضا شیخ بهائی | يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ب.ظ

مدل مدیریت دانش G Von Krogh & J Roos

این مدل بین دانش فردی و دانش اجتماعی تمایز قائل می‌شود طبق دیدگاه تعامل‌گرا افراد در سیستم سازمانی پیوندهایی را برقرار می‌کنند و دانش پدیده‌ای است که از تعاملات اجتماعی این افراد ناشی می‌شود. بدین ترتیب وان کروگ و روس با پذیرش رویکرد تعامل‌گرا در مدل خود معتقدند که دانش نه‌تنها در اذهان افراد بلکه در تعاملات میان آن‌ها نیز وجود دارد. در سال 1998 وان کروگ و روس ماهیت آسیب‌پذیر مدیریت دانش در سازمان را بر اساس مدل‌های ذهنی افراد ارتباطات سازمانی، ساختار سازمانی، روابط بین افراد و مدیریت منابع انسانی مطالعه کردند. این پنج عامل می‌توانند موانع مدیریت موفق دانش سازمانی برای نوآوری، مزیت رقابتی و سایر اهداف سازمانی شوند.

مدل مدیریت دانش Anderson Consulting

برخــی از شرکت‌های بـزرگ مشاوره‌ای مانند آنــــدرسون کانسـولتینگ استراتژی کدگذاری را تعقیب می‌کنند. در این استراتژی که بر کامپیوتر تمرکز دارد، دانش در پایگاه اطلاعاتی ذخیره و به رمز درآورده می‌شود تا افراد سازمان بتوانند در مواقع موردنیاز به‌سرعت به این اطلاعات دسترسی پیدا کرده و آن را مورداستفاده قرار دهند. در بیش از پنج سال اخیر، این شرکتها راه‌های بسیاری را برای کدگذاری "به رمز درآوردن "، ذخیره‌سازی و استفاده مجدد از دانش توسعه داده‌اند. یکی از این روش‌ها، روش انتقال اطلاعات از، فرد به مستندات است. در این روش، دانش از شخصی که در آن نقش داشته استخراج و سپس به منظور استفاده مجدد، مستقل از فرد ساخته می‌شود. استراتژی کدگذاری امکان دستیابی به استفاده مجدد از دانش را افزایش داده و بنابراین موجبات رشد تجارت را فراهم می‌کند.
 

مدل مدیریت دانش Di Bella&Nevis

دی بلا و همکارانش یادگیری سازمانی را تحت عنوان ظرفیت یا فرایندهای قرارگرفته در درون یک سازمان برای حفظ یا بهبود عملکرد بر مبنای تجربه تعریف کرده‌اند. این فرایند شامل (1) اکتساب دانش (ایجاد یا رشد مهارت‌ها، بینش‌ها و تعبیر و تفسیرها)، (2) اشتراک دانش (انتشار دانش فراگرفته شده توسط فرد به دیگران) و (3) استفاده از دانش (یکپارچه‌سازی دانش به گونه ای که جذب‌شده، به شکل، گسترده در دسترس قرارگرفته و قابل‌تعمیم بخشی به شرایط جدید باشد) می‌باشد.

 

مدل مدیریت دانش Choo

مدل مدیریت دانش چوو بر معنی کردن (مبتنی بر مدل ویک،2001)، خلق دانش (مبتنی بر مدل نوناکا و تاکچی،1995) و تصمیم‌گیری (مبتنی بر عقلانیت محدود سایمون،1957) تمرکز دارد این مدل بر نحوه انتخاب عناصر اطلاعاتی و سپس جریان آن‌ها در فعالیت‌های سازمانی متمرکز است. مدل مدیریت دانش چوو شامل (1) معنی کردن، (2) خلق دانش، و (3) تصمیم‌گیری می‌باشد.

مدل مدیریت دانش Wiig

ویگ مدل مدیریت دانش خود را به اصل زیر نزدیک نمود: دانش زمانی مفید و ارزشمند خواهد شد که سازمان‌دهی شود. این سازمان‌دهی باید با توجه به نوع به‌کارگیری آن متفاوت بوده، با استفاده از مسیرهای چندگانه ورودی، قابل‌دسترس و بازیابی باشد. ابعاد قابل‌بررسی در مدل مدیریت دانش ویگ عبارت‌اند از: 1. کامل بودن 2. پیوند داشتن 3. تناسب 4. چشم‌انداز و هدف. ویگ هم چنین سه شکل دانش را دانش عمومی، مشترک و دانش شخصی ذکر می‌نماید. دانش عمومی دانشی آشکار، ملموس و تسهیم شده است که عموماً برای تمامی افراد قابل دسترس است. دانش تخصصی مشترک، دانشی است که منحصراً نزد دانشگران یک حوزه بوده، در کارشان تسهیم شده یا در درون فناوری جای دارد و معمولاً از طریق زبان‌ها و کدهای تخصصی تبادل می‌شود. دانش شخصی که کامل‌ترین شکل دانش است که قابلیت دسترسی به آن بسیار کم است. این شکل دانش بیشتر ماهیت پنهان دارد تا آشکار و به‌طور ناخودآگاه در کار و زندگی روزانه مورد استفاده قرار می‌گیرد. ویگ علاوه بر این سه شکل دانش، چهار نوع دانش را نیز مشخص می‌نماید: 1. واقعی 2. مفهومی 3. انتظاری و 4. روش‌شناختی. دانش واقعی به داده‌ها و زنجیره‌های علی، اندازه‌گیری‌ها و متون مربوط می‌شوند که معمولاً محتوای آن قابل مشاهده و تائید است. دانش مفهومی شامل سیستم‌ها، مفاهیم و دیدگاه‌ها می‌شود. دانش انتظاری به قضاوت‌ها، فرضیات و انتظارات دانشگران مربوط می‌شود. دانش روش‌شناختی به استدلال، استراتژی‌ها، روش‌های تصمیم‌گیری و فنون دیگر مربوط می‌شود.

مدل مدیریت دانش Spek&Spijkernet

تدر اسپک و اسپیج کرنت (1997) مدیریت دانش را به این شکل تعریف می‌کنند: " کنترل صحیح بر دانش درون سازمان که هدف آن رسیدن به اهداف سازمان است". تدر اسپک و اسپیج کرنت چهار فعالیت مختلف را پیشنهاد کرده‌اند. آن‌ها به‌طور خاص بر مدیریت دانش تمرکز داشته‌اند: (1) خلق (توسعه) دانش جدید، (2) محفوظ داشتن دانش موجود و دانش جدید، (3) توزیع دانش، و (4) ترکیب دانش موجود.

مدل مدیریت دانش Ruggles

Ruggles پروسه‌های مدیریت دانش کمپانی را به چهار دسته شامل (1) ایجاد و دستیابی، (2) تسهیل سازی و ارائه، (3) تثبیت و استفاده، و (4) انتقال و محاسبه، تقسیم کرد. پروسه‌های مدیریت دانش که وی ارائه داد عبارتنداز: (الف) تولید دانش جدید، دستیابی به دانش ارزشمند از منابع بیرونی (یک فرایند ایجاد و دستیابی)؛ (ب) تسهیل رشد دانش از طریق فرهنگ و انگیزه و ارائه دانش در اسناد، پایگاه‌های داده، و نرم‌افزار (یک فرایند ارائه و تسهیل)؛ (ج) جای دادن دانش در پروسه‌ها، و یا خدمات و استفاده از دانش در دسترس در تصمیم‌گیری (یک فرایند جایگیری و استفاده)؛ و (د) انتقال دانش موجود به بخش‌های دیگر سازمانی و محاسبه‌ی ارزش سرمایه‌های دانش و یا اثر مدیریت دانش (یک پروسه محاسبه و انتقال).

مدل مدیریت دانش ODel

ادل بیان کرد که " مدیریت دانش نگرش‌های سیستماتیک را برای یافتن، درک و استفاده از دانش برای خلق ارزش به کار می‌گیرد". ادل مدیریت دانش را به هفت مرحله تقسیم‌بندی می‌نماید: (1) شناسایی دانش، (2) جمع‌آوری کردن، (3) وفق و تبدیل دانش، (4) سازمان دادن دانش، (5) به کار بردن دانش، (6) پخش کردن دانش و (7) ایجاد دانش.